هر کس در آغوش هر خانواده ای ؛بزرگ شود،دین او دین آن خانواده خواهد بود.این روال عادی ادیان است.
اما در این میان ، دین اسلام برخلاف همه ادیان موجود که بیشتر بر رفتار آدمی تاکید می ورزند،بر خردورزی و اعتبار فردیت انسان ها تاکید می کند.یعنی اسلام باور خانواده و پذیرش اسلام باور خانواده و پذیرش عام جامعه را معتبر ندانسته ،هرکس را ما شخصا مسئول انتخاب باورهایش می داند.اسلام فردیت(اعتبار عقل و فهم یکایک انسان ها)را به عنوان دستور و تکلیف مطرح نمی کند،بلکه آن را شرط درستی ایمان و مقبولیت ایمان می داند.
برای روشن شدن مطلب،ایمان را در مسیحیت و اسلام در نظر بگیرید.مسیحیت ازمردم میخواهد که:ایمان بیاورند،سپس بیندیشند.اما اسلام به مردم می گوید:نا نیندیشده اند و تا نتوانند از قید و بند تقلید آزاد گردند،نمی توانند ایمان داشته باشند.
به عبارت دیگر در میسحیت بر اساس قاعده مشهور اگوستین«فهم،پاداش ایمان است».
اما در اسلام ،ایمان دستاورد خردورزی و تفکر است.پیغمبر اسلام می فرماید:تا کسی عقل نداشته باشد،دین نخواهد داشت.و تعالی هر کس در مقامات معنوی و تقرب به خداوند،به میزان خرود ورزی او بستگی دارد.یعنی تا اصالت و اعتبار انسان در میان نباشدریالدین اسلام،ایمان او را درست نمی داندو او را نمی پذیرد.برخلاف مسیحیت که اصالت انسان را بر نمی تابد.لذا یک مسیحی تا ملحد نگردد،اعتبار نخواهد یافت.به همین دلیل،در غرب مسیحی،اصالت انسان ،مستلزم الحاد است.
سید یحیی یثربی،تاریخ تحلیلی –انتقادی فلسفه اسلامی ص 70-71
|